کد مطلب:90310 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:126
[صفحه 179] خواست كه آثار شكنجه ها را به او نشان دهد، خباب تنها یك قسمت و آن جراحت پشتش را به وی نشان داد، عمر گفت: دردناكترین شكنجه ای است كه اثر آن را بر پشت تو می بینم. خباب، شمشیر می ساخت و از این راه وسایل زندگی را تامین می كرد. چند عدد شمشیر به عاص بن وائل، دشمن سرسخت اسلام و پیامبر فروخته بود، بهای شمشیرها را از او خواست، عاص گفت: این مال به دست تو نخواهد رسید، مگر به دین محمد صلی الله علیه و آله و سلم كافر شوی، خباب گفت: هرگز به دین محمد صلی الله علیه و آله و سلم كافر نشوم، امیدوارم كه با این عقیده، از دنیا بروم و در قیامت محشور گردم. [صفحه 180]
نمونه ای از شكنجه ی خباب، این بود كه كفار قریش، آتش را افروخته او را به میان شعله های آتش می انداختند و آنقدر او را نگه می داشتند كه از روغن پشت او، آتش خاموش می شد. اثر این نوع شكنجه ها همچنان بر بدن او باقی بود. روزی عمر از او
صفحه 179، 180.